مقاله پژوهشی
احمد خادم الحسینی؛ صفر قائدرحمتی؛ زهرا جمشیدی
دوره 4، شماره 13 ، اردیبهشت 1394، صفحه 7-20
چکیده
برنامهریزی کاربری اراضی شهری، مجموعه فعالیتهایی است که محیط انسانی را مطابق خواستهها و نیازهای جامعهی شهری سامان میبخشد و این مقوله، هستهی اصلی برنامهریزی شهری را تشکیل میدهد. امروزه مفهوم شهرها بدون وجود فضای سبز موثر در اشکال گوناگون آن، دیگر قابل تصور نیست. پیامدهای توسعه شهر و پیچیدگی زیستمحیطی آنها، موجودیت فضای ...
بیشتر
برنامهریزی کاربری اراضی شهری، مجموعه فعالیتهایی است که محیط انسانی را مطابق خواستهها و نیازهای جامعهی شهری سامان میبخشد و این مقوله، هستهی اصلی برنامهریزی شهری را تشکیل میدهد. امروزه مفهوم شهرها بدون وجود فضای سبز موثر در اشکال گوناگون آن، دیگر قابل تصور نیست. پیامدهای توسعه شهر و پیچیدگی زیستمحیطی آنها، موجودیت فضای سبز و گسترش زیستمحیطی آن را برای همیشه اجتنابناپذیر کرده است. در این پژوهش فضای سبز محلات شهر اصفهان با استفاده از مدلSWOT مورد بررسی قرار گرفته است و با توجه به مطالعات اسنادی و میدانی صورت گرفته و نظرسنجی از کارشناسان و شهروندان، نقاط قوت، نقاط ضعف، فرصتها و عوامل تهدید برنامهریزی راهبردی فضای سبز اصفهان مشخص شد. با استفاده از ماتریس SWOT امکان تدوین چهار نوع راهبرد یا استراتژی فراهم میشود که در این راهبردها تمرکز بر حداکثر نقاط درونی و فرصتهای بیرونی استوار است. بنابراین تعداد 9 نقطه قوت داخلی در برابر 13 نقطه ضعف داخلی و تعداد 8 فرصت خارجی در برابر 17 تهدید خارجی موثر در فضاهای سبز شهر اصفهان شناسایی و تحلیل شده است. بدین ترتیب تعداد 17 قوت و فرصت به عنوان مزیتها و تعداد 30 ضعف و تهدید به عنوان محدودیتها و تنگناها، پیش روی فضای سبز شهر اصفهان شناخته شدند و بر این اساس عمدهترین راهبردها برای توسعه فضای سبز شهر اصفهان و رفع کمبودها استفاده از فرصتهای محیطی موجود جهت رفع کمبودها و ضعفها است. همچنین برای نتیجه مطلوبتر اقداماتی پیشنهاد شده است.
مقاله پژوهشی
میرنجف موسوی؛ مارال رحیمی
دوره 4، شماره 13 ، اردیبهشت 1394، صفحه 21-36
چکیده
هدف مقاله، بررسی نقش شهرهای کوچک استان آذربایجان غربی در توسعة منطقهای است. روش تحقیق «توصیفی ـ تحلیلی» است. استان آذربایجان غربی در سال 1390 دارای پنج شهر کوچک (50 – 25 هزار نفر جمعیت) به نامهای تکاب، ماکو، سردشت، شاهین دژ و اشنویه است که حدود 10.35 درصد از جمعیت شهری استان را شامل میشوند. در این میان شهر سردشت بیشترین ضریب کشش ...
بیشتر
هدف مقاله، بررسی نقش شهرهای کوچک استان آذربایجان غربی در توسعة منطقهای است. روش تحقیق «توصیفی ـ تحلیلی» است. استان آذربایجان غربی در سال 1390 دارای پنج شهر کوچک (50 – 25 هزار نفر جمعیت) به نامهای تکاب، ماکو، سردشت، شاهین دژ و اشنویه است که حدود 10.35 درصد از جمعیت شهری استان را شامل میشوند. در این میان شهر سردشت بیشترین ضریب کشش پذیری و جذب جمعیت را دارا بوده است. تایج شاخصهای نخست شهری به کار رفته نشان میدهد که پدیدة نخست شهری استان در سالهای اولیة مورد مطالعه (1335)، چندان چشمگیر نبوده اما بعد از سال 1375 شدت این نخست شهری تا سال 1390 افزایش یافته است. بر اساس نتایج مدل رتبه ـ اندازة تعدیل یافته، شهر ارومیه حدود 219383 نفر اضافه جمعیت و شهر دوم (خوی) حدود 23100 نفر کمبود جمعیت دارد (و الی آخر) تا در یک سلسله مراتب منظم شهری قرار گیرد. به لحاظ اقتصادی، نقش غالب شهرهای کوچک در سال 1390 خدمات بوده است. کشاورزی و صنعت در سال 1390 نسبت به سال 1385 روند نزولی دارد. به طور کلی، شهرهای کوچک در نظام شهری استان تأثیرات مثبتی داشته و آنچه که کارکرد این شهرها را تا حدود زیادی کم رنگ نموده افزایش بیش از حد جمعیت و تمرکز شدید امکانات در شهر ارومیه است. علاوه بر تمرکز زدایی از شهر ارومیه، تزریق امکانات و سرمایه به سوی شهرهای کوچک راهکار مناسبی است که با تقویت این شهرها میتوان خلأ سلسله مراتب سکونتگاهی را در نظام شهری استان پر نمود.
مقاله پژوهشی
رستم صابری فر
دوره 4، شماره 13 ، اردیبهشت 1394، صفحه 37-52
چکیده
شواهد تجربی نشانگر آن است که فضاهای سبز شهری در صورتی که بر اساس نیاز و علل مراجعه مردم به این مکانها طراحی شده باشند، از عوامل اصلی بهبود کیفیت زندگی به حساب می آیند. این بررسی سعی دارد، نقش اینگونه فضاها را در آسایش و رفاه شهروندان مورد تحلیل قرار دهد. به این منظور از روش توصیفی و تحلیلی بهرهبرداری شده است. اطلاعات مورد نیاز با پرسشگری ...
بیشتر
شواهد تجربی نشانگر آن است که فضاهای سبز شهری در صورتی که بر اساس نیاز و علل مراجعه مردم به این مکانها طراحی شده باشند، از عوامل اصلی بهبود کیفیت زندگی به حساب می آیند. این بررسی سعی دارد، نقش اینگونه فضاها را در آسایش و رفاه شهروندان مورد تحلیل قرار دهد. به این منظور از روش توصیفی و تحلیلی بهرهبرداری شده است. اطلاعات مورد نیاز با پرسشگری از نمونهای به حجم 384 نفر در شهر مشهد به دست آمده است. ابزار گردآوری اطلاعات در این بررسی پرسشنامه محقق ساخته بود. دادههای به دست آمده، با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند. نتایج بیانگر آنند که محیطهای طراحی شده بر اساس نیاز و خواست مردم بیش از سایر فضاها، سرزندگی و احساسات مثبت را در شهروندان تقویت کرده و بخش قابل ملاحظهای از نیازهای مادی و غیرمادی آنان را برآورده نموده است. این شرایط نه تنها در انتخاب محل بازدید، بلکه در فراوانی و کیفیت مراجعات نیز بسیار تاثیرگذار بوده است.
مقاله پژوهشی
رحیم حیدری چیانه؛ میثم صفرپور؛ مهدی بلواسی؛ فاطمه بلوچ امدادی
دوره 4، شماره 13 ، اردیبهشت 1394، صفحه 53-64
چکیده
بافتهای باارزش تاریخی جدای از رسالت خود در بازشناسی هویت شهری، نهتنها بهعنوان فضای کسبوکار، بلکه از جذابترین مقاصد گردشگری شهرها نیز به شمار میروند. این گنجینههای باارزش در کلانشهرهای جهان سوم معمولاً در دوره مدرنیسم به مناطق پرتراکم و گرههای ترافیکی تبدیلشده و چالشهای حاصله از این روند منجر به منزوی شدن آنها ...
بیشتر
بافتهای باارزش تاریخی جدای از رسالت خود در بازشناسی هویت شهری، نهتنها بهعنوان فضای کسبوکار، بلکه از جذابترین مقاصد گردشگری شهرها نیز به شمار میروند. این گنجینههای باارزش در کلانشهرهای جهان سوم معمولاً در دوره مدرنیسم به مناطق پرتراکم و گرههای ترافیکی تبدیلشده و چالشهای حاصله از این روند منجر به منزوی شدن آنها و نیز هویت اصلی شهر گردیده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی پهنههای مستعد گردشگری برای توسعه الگوی دسترسی پیاده در بافت تاریخی فرهنگی کلانشهر شیراز میباشد. روش تحقیق حاضر، اسنادی و میدانی بوده و دادههای اولیه بهصورت پیمایشی از طریق پرسشنامه تهیه و استخراج گردیدهاند. یافتهها نشان میدهند بااینکه نزدیک به 80 درصد گردشگران از وضعیت ترافیکی شیراز ناراضیاند، میزان رضایتمندی آنها از نحوه دسترسی به جاذبههای خارج از بافت تاریخی فرهنگی شیراز بیشتر از داخل این بافت بوده است. آنها چالشهای مربوط به مسیرهای منتهی به جاذبهها (30 درصد) و نیز ماهیت بافت تاریخی شهر (26 درصد) را مهمترین دلایل وضعیت مذکور میدانند. مقاله حاضر، با استفاده از AHP و GIS و نیز معیارهای مکانیابی، پهنهها و مسیرهای مستعد برای توسعه محورهای پیاده را انتخاب نموده و در نهایت به ارائه نتیجهگیری و پیشنهادها انجامیده است. با توجه به مطالعات و تجزیهوتحلیلهای صورت گرفته، پهنه مناسب جهت انتخاب مسیرهای پیاده گردشگری حدفاصل بین شاهچراغ و علاءالدین حسین و کوچههای فرعی منشعب از آنها انتخاب شده است.
مقاله پژوهشی
چنور محمدی؛ براتعلی خاکپور؛ طیبه انصاریان
دوره 4، شماره 13 ، اردیبهشت 1394، صفحه 65-80
چکیده
بررسی و شناخت وضعیت مناطق و قابلیتها و کاستی آن در برنامهریزی منطقهای اهمیت ویژه دارد چرا که آگاهی از نقاط قوت و ضعف موجود به ارائهی طرحها و برنامهریزی مناسب در تمام زمینهها کمک شایانی مینماید شناسایی وضعیت موجود شهرستانها از لحاظ توسعه و موقعیت هر یک در مقایسه با دیگری میتواند اولین مرحله در برنامهریزی برای ...
بیشتر
بررسی و شناخت وضعیت مناطق و قابلیتها و کاستی آن در برنامهریزی منطقهای اهمیت ویژه دارد چرا که آگاهی از نقاط قوت و ضعف موجود به ارائهی طرحها و برنامهریزی مناسب در تمام زمینهها کمک شایانی مینماید شناسایی وضعیت موجود شهرستانها از لحاظ توسعه و موقعیت هر یک در مقایسه با دیگری میتواند اولین مرحله در برنامهریزی برای رفع نابرابری و عدم تعادل محسوب شود. هدف از پژوهش حاضر سطحبندی توسعهیافتگی منطقه اورامانات در استان کرمانشاه میباشد. روش تحقیق توصیفی – تحلیلی میباشد، که با انتخاب 60 متغیر در قالب شاخصهای اقتصادی، آموزشی- فرهنگی، بهداشتی – درمانی و زیربنایی که با استفاده از آنتروپی شانون وزندهی و برای ارزیابی سطح توسعهیافتگی منطقه اورامانات از مدل ویکور استفاده شده است همچنین از روش ضریب پراکندگی برای نشان دادن اختلاف و نابرابری بین شاخصها و اینکه کدام شاخص بیشترین نابرابری را دارد، نتایج این بررسی نشان میدهد بین شهرستانها اختلاف و نابرابری وجود دارد در مجموع شاخصها ضریب توسعهیافتگی از 224/0 تا 834/0 در نوسان است. بر این اساس جایگاه منطقه اورامانات از لحاظ توسعهیافتگی در بخشهای مختلف متفاوت است. دو شهرستان قصرشیرین و صحنه نسبتاً توسعهیافته، شهرستانهای کنگاور، روانسر، پاوه، سنقر در حال توسعه و شهرستانهای گیلانغرب، جوانرود ، دالاهو، هرسین، کرمانشاه و اسلامآباد غرب نسبتاً در حال توسعه، و دو شهرستان ثلاث باباجانی و سرپلذهاب محروم از توسعه هستند. در میان شاخصها شاخص آموزشی- فرهنگی با 578/0 بیشترین اختلاف و نابرابری را دارا میباشد.
مقاله پژوهشی
حسین نظم فر؛ آمنه علی بخشی
دوره 4، شماره 13 ، اردیبهشت 1394، صفحه 81-94
چکیده
شناخت نابرابریها و بی تعادلیها در چارچوب محدودههای جغرافیایی مختلف (کشور، استان، شهرستان و بخش) و در نتیجه پی بردن به اختلافات و تفاوتهای موجود و سیاست گذاری در جهت رفع و کاهش نابرابریها از وظایف اساسی متولیان توسعه مناطق به شمار میآید. بررسی شاخصهای صنعتی، اقتصادی و تعیین وضعیت برخورداری مناطق در راستای تعیین راهبردهای ...
بیشتر
شناخت نابرابریها و بی تعادلیها در چارچوب محدودههای جغرافیایی مختلف (کشور، استان، شهرستان و بخش) و در نتیجه پی بردن به اختلافات و تفاوتهای موجود و سیاست گذاری در جهت رفع و کاهش نابرابریها از وظایف اساسی متولیان توسعه مناطق به شمار میآید. بررسی شاخصهای صنعتی، اقتصادی و تعیین وضعیت برخورداری مناطق در راستای تعیین راهبردهای توسعه امری ضروری است. هدف از مقاله حاضر، سنجش نابرابری فضایی توسعهیافتگی صنعتی استان خوزستان با استفاده از تکنیک کپلندمیباشد. روش این پژوهش، بر اساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت توصیفی–موردی و تحلیلی است. جامعه آماری 24 شهرستان استان خوزستان میباشد که با استفاده از شانزده متغیر نرم سازی شده با بهره گیری از مدلهای تصمیمگیری چندشاخصه ویکور و الکتر و ادغام نتایج با تکنیک کپ لند به تحلیل و سنجش درجه توسعه یافتگی صنعتی شهرستانهای استان خوزستان پرداخته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که اختلاف قابل ملاحظهای از نظر سطوح توسعهیافتگی صنعتی بین شهرستانهای استان خوزستان وجود دارد و شهرستانهای استان از لحاظ توسعه صنعتی نسبت به یکدیگر در وضعیت مناسبی قرار ندارند. به طوری که 8 شهرستان از مجموع شهرستانهای استان بسیار برخوردار و برخوردار و بقیه نیمه برخوردار تا بسیار محروم میباشند و این نابرابری به دلیل عدم توزیع یکنواخت شاخصهای صنعتی در استان میباشد و لازم است در راستای تامین عدالت فضایی در برنامه ریزیها، شهرستانهای محروم در اولویت قرار گیرند.
مقاله پژوهشی
سلمان وحدت؛ محمدسعید ایزدی
دوره 4، شماره 13 ، اردیبهشت 1394، صفحه 95-112
چکیده
پیاده راهها از اجزاء اصلی سیستم حمل و نقل به شمار میروند که در صورت عملکرد صحیح، تأثیرات مثبتی از لحاظ محیطی، اجتماعی و اقتصادی در فضاهای شهری خواهند گذاشت. میزان پویایی و ایستایی این فضاها و استقبال و عدم استقبال شهروندان تا حدود زیادی به ارزشهای کیفی و کمی این مکانها بستگی دارد. در این راستا هدف این پژوهش شناخت و بررسی مؤلفههای ...
بیشتر
پیاده راهها از اجزاء اصلی سیستم حمل و نقل به شمار میروند که در صورت عملکرد صحیح، تأثیرات مثبتی از لحاظ محیطی، اجتماعی و اقتصادی در فضاهای شهری خواهند گذاشت. میزان پویایی و ایستایی این فضاها و استقبال و عدم استقبال شهروندان تا حدود زیادی به ارزشهای کیفی و کمی این مکانها بستگی دارد. در این راستا هدف این پژوهش شناخت و بررسی مؤلفههای تأثیر گذار در پیاده مداری فضاهای شهری در جهت ارتقای کیفی ارزشهای کالبدی، اجتماعی و محیطی پیاده راهها و همچنین ارئه راهکارهایی در جهت مناسبتسازی و افزایش قابلیت پیاده مداری محیطهای شهری میباشد. بدین منظور روش به کار رفته در این پژوهش بر اساس اهداف تحقیق کاربردی و بر حسب نحوه گردآوری دادهها، روش تحقیق تحلیلی و توصیفی و مقایسه تطبیقی با استفاده از ابزار پرسشنامه و مشاهده میباشد تا پاسخ مناسبی به سوالات این تحقیق داده شود: 1- مؤلفهها و شاخصهای ارزیابی پیاده راهها کدامند؟ 2- اولویت معیارها نسبت به مؤلفهها بر اساس دیدگاه متخصصین چگونه است؟ 3- اولویت معیارها و شاخصهای مؤثر برکیفیت پیاده راه تربیت تبریز، از دیدگاه شهروندان و استفاده کنندگان به چه ترتیبی است. نتایج تحقیق نشان میدهد بالاترین اولویتها از دیدگاه متخصصین مربوط به شاخصهای «حضورپذیری اقشار مختلف اجتماعی»، «گوناگونی واختلاط کاربریها»، «مطلوبیت کیفیات بصری مکان» و «نفوذ پذیری مکان» میباشد و همچنین شاخصهای «نظارت اجتماعی و طبیعی بر فضا»، «خرده فروشی و عملکردهای پیاده مدار»، «مجاورت با عناصر تاریخی»، «عدم وجود موانع حرکتی پیاده» از اولویت و ارجحیت بیشتری نسبت به سایر شاخصها از دیدگاه شهروندان واستفاده کنندگان از فضا داشته است. با تحلیل یافتهها و هم راستا کردن اولویتهای متخصصین و شهروندان میتوان راهبردها و اولویتهای رسیدگی جهت ارتقای قابلیت پیاده مداری محور را مشخص کرد و زمینهای مناسب برای تسهیل و تشویق پیادهروی در محور را فراهم آورد.
مقاله پژوهشی
امیر گندمکار؛ قدیر ولی پور دستنایی
دوره 4، شماره 13 ، اردیبهشت 1394، صفحه 113-126
چکیده
مهمترین عاملی که در فرآیند برنامهریزی برروی محیط طبیعی سرزمین خودنمایی میکند عامل زمین میباشد. سرزمین مهد کلیه فعالیتهای بشری است.این زمین است که بر آن کشاورزی جان میگیرد، صنعت بر پا میشود و اعم کنشها و واکنشهای زیستی و اجتماعی بشری بر روی آن صورت میپذیرد. به همین دلیل است که مهمترین و اصلیترین دغدغه ارزیابان سرزمین ...
بیشتر
مهمترین عاملی که در فرآیند برنامهریزی برروی محیط طبیعی سرزمین خودنمایی میکند عامل زمین میباشد. سرزمین مهد کلیه فعالیتهای بشری است.این زمین است که بر آن کشاورزی جان میگیرد، صنعت بر پا میشود و اعم کنشها و واکنشهای زیستی و اجتماعی بشری بر روی آن صورت میپذیرد. به همین دلیل است که مهمترین و اصلیترین دغدغه ارزیابان سرزمین شناسایی وتشخیص واحدهای همگن و یکنواخت و ارائه برنامه متناسب با این واحدهای سرزمینی است. اصولا یکی از برجستهترین کار ارزیابان محیط زیست در تجزیه و تحلیل و جمعبندی دادههای متنوع سرزمینی نهفته است و رمز اصلی در برنامهریزی آمایش سرزمین عبارتست از یافتن تکرار محدودههایی از سرزمین است که از همسانی و یکنواختی لازم برخوردار باشند. به گفتار آمایشی یافتن یگانهای نقشهسازی جهت پیریزی یک برنامه آمایش سرزمین مناسب است. تاکنون روشهای مختلفی جهت رفع این چالش پیشنهاد شده است که اساس تفاوت آنها در نوع پارامترهای انتخابی است.
به طورکلی نتایج حاصل از این تحقیق نشان میدهد که استفاده از نقشه سازی به روش مدل تحلیل سلسلهمراتبی ارضی نسبت به نقشهسازی واحدهای فیزیکی شکل زمین تعداد واحدهای همگن کاری را به میزان یک پنجم تقلیل داده (126 واحد همگن درنقشه سازی براساس واحدهای فیزیکی شکل زمین و24 واحدهمگن در نقشهسازی براساس مدل سیستمهای ارضی) و در عوض مساحت واحدهای همگن کاری را جهت انجام برنامهریزیهای محیطی حدود پنج برابر افزایش میدهد (میانگین مساحت 3069 هکتار درنقشه سازی براساس واحدهای فیزیکی شکل زمین درمقابل میانگین مساحت 15816 هکتار در نقشهسازی براساس مدل سیستمهای ارضی) علاوه برآن درنقشهسازی به روش تحلیل سلسلهمراتبی سیستمهای ارضی هیچگونه ادغامشدگی سطوح وجود ندارد در صورتیکه درشیوه نقشهسازی واحدهای فیزیکی شکل زمین منجر به ادغام شدگی حدود 15 درصد از سطوح با مساحت کمتر از 5/2 هکتار درسطوح بزرگتر شده است.