شناسنامه علمی شماره
نویسندگان
چکیده
کلیدواژهها
مقدمه
بحرانهای محیط طبیعی، با وجود پیشرفت فناوری، هنوز در بسیاری از شهرهای دنیا سبب ایجاد خسارات جانی و مالی میگردد، بخشی از دلایل خسارتها مرتبط با امور مدیریت بحران و به ویژه عدم شناخت کافی اولویتها در جهت روش برخورد با بحرانهای محیط طبیعی میباشد. هدف مقاله حاضر شناخت و بررسی اولویتسنجی مخاطرات محیط طبیعی در منطقه سیستان و به ویژه شهر زابل است، که به تبع آن تعیین اولویتها در تشخیص عمدهترین بحرانهای موجود در سطح منطقه سیستان و به ویژه شهر زابل بر اساس تجربیات بومی تعیین و مشخص میگردد.
بررسی اعداد و آمار جهانی و وضعیت منطقه سیستان و به ویژه شهر زابل، این مهم را نشان میدهد که هنوز بحرانهای محیط طبیعی با وجود پیشرفتهای فنآوری، برای شهرها خطرآفرین هستند بر این اساس، میبایست به طور علمی موضوع بحرانهای محیط طبیعی بیشتر مورد توجه قرار گیرد و از آنجا که هزینهها و امکانات برای کاهش اثرات بحرانهای محیط طبیعی به طور متناسب و شایسته وجود ندارد، بنابراین با حداقلهای موجود، اولویتها به طور علمی شناسایی شوند و در برنامهریزی محیطی و شهری مد نظر قرار گیرند.
بر اساس گزارش سازمان ملل تعداد دفعات مخاطرات طبیعی در سال 2011 کمتر از میانگین ده سال گذشته میباشد و آمار کشته شدگان کمتر از میزان ثبت شده در سال 2010 می باشد اما تنها 206 میلیون نفر تحت تاثیر بیش از 300 واقعه (مخاطرات طبیعی) سال 2011 قرار گرفتهاند که از میان آنها 30.000 نفر کشته شده اند. بر اساس گزارش این سازمان بیشترین آمار تلفات و ضررهای اقتصادی در سال2011 در قاره آسیا رخ داده است. ژاپن، تایلند، نیوزیلند، ایالات متحده و چین در راس کشورهای متضرر شده اقتصادی به دلیل مخاطرات طبیعی در سال 2011 قرار دارند و بیشترین آمار مرگ و میر نیز در این سال متعلق به ژاپن، فیلیپین، برزیل و تایلند میباشد. بیش از 70 درصد مخاطرات طبیعی جهان را طوفان و سیل تشکیل میدهند که تأثیر زیادی بر زندگی مردم دارند. خشکسالی و قحطی نیز میزان مرگ و میر را به صورت زیادی بالا میبرند.اما تعداد این مرگ و میرها (به عنوان مثال خشکسالی شاخ آفریقا) در آمار سازمان ملل محاسبه نشدهاند (www.khorasan.ir).
جدول (1): تعداد مردم آواره شده بر اثر مخاطرات اقلیمی و ژئوفیزیکی (Yonetani, 2011, 4).
تعداد مردم آواره شده (میلیون نفر) |
|||
علت جابجایی در سال |
2008 |
2009 |
2010 |
مخاطرات اقلیمی |
3/20 |
2/15 |
3/38 |
مخاطرات ژئوفیزیکی |
8/15 |
5/1 |
0/4 |
جمع |
1/36 |
7/16 |
3/42 |
همه اجزای شهر در مقابل مخاطرات طبیعی آسیب پذیر میباشند و این به دلیل وجود تمرکز جمعیت، ساختمانها و زیربناها میباشد (Montoya, 2005: 493). از آنجا که وقوع مخاطرات طبیعی و حوادثی چون خرابیهای جنگ، انفجار و امثال آنها همواره محتمل است و از سویی دیگر تأخیر در امداد بلازدگان، با ضایعات بسیار همراه است، بنابراین در یک جامعه پویا و مبتنی بر برنامهریزی آیندهنگر آمادگی برای مقابله با آنچه که پیامد نامطلوب این دشواریها شناخته میشود لازم است (اصفهانی،1371: 132).
با توجه به مطالب بالا دسترسی به ایمنی در مقابل مخاطرات محیط طبیعی، یکی از نیازهای ضروری شهرها میباشد. دادههای موجود درباره ایران حاکی از این است که روند روبه رشد سیل در سالهای اخیر حاکی از این مهم است که بیشتر مناطق کشور در معرض تهاجم سیلابهای مخرب قرار داشته، و ابعاد خسارات و تلفات جانی و مالی سیل افزایش یافته است. بر اساس اطلاعات موجود طی سالهای 1330 تا 1370 نزدیک به 124 میلیارد تومان خسارت سیلهای مهم کشور بوده است که 55% آن مربوط به سالهای 1360 تا 1370 میباشد. بررسیهای انجام شده نشان میدهد افزایش وقوع سیل در دهه 1370 نسبت به دهه 1340 حدود ده برابر میباشد که خسارت ناشی از آن خارج از حد تصور میباشد (روغنی،1387: 43).
در منطقه سیستان، علاوه بر خشکسالی که در سال 1330 رخ داده، بارها شاهد دورههای کم آبی بوده است، از جمله سالهای عمده، دوره 1367 تا 1364 و دوره 1377 تا 1384 میباشد که خشکسالی شدیدی منطقه را فرا گرفت به طوری که افراد مسن محلی آن را در صد سال اخیر بیسابقه دانستهاند و به گواهی تاریخ در 600 سال اخیر بی نظیر بوده است این دوره با سیلاب سال 1384 خاتمه یافت (شفیعی، 1386: 63). وقوع خشکسالی در منطقه سیستان از سال 1378 شرایط مساعدی را جهت شکلگیری طوفانهای گرد و خاک مهیا نموده است. چنانکه پس از خشک شدن دریاچه هامون فراوانی طوفانهای گرد و خاک افزایش چشمگیری داشته؛ به طوری که زابل با بیش از 175 روز توأم با گرد و غبار، از کانونهای اصلی زیست محیطی در کشور به شمار میآید و از این نظر با کانونهای اصلی جنوبغربی آسیا (جنوب خلیج فارس، جنوب عراق و شرق عربستان) قابل مقایسه است (نگارش و لطیفی، 1388: 76). خشکسالی یکی از عوامل اصلی در جابجایی (مهاجرت) و تخلیه آبادیها به شمار میآید. به عنوان نمونه در سال ١٣٤٥ بالغ بر ٦٨٣٨٢ نفر از سیستان مهاجرت کردهاند، از این میزان ٧٩% راهی گرگان و گنبد و مابقی راهی شهرهای مشهد، تهران و کرمان و سایر نقاط ایران شدهاند. در خشکسالی سال ١٣٤٩ سیستان حدود ٦٠٠٠٠ نفر دیگر مجبور به ترک سیستان و مهاجرت به سایر شهرستانها و عمدتًا گرگان و گنبد گردیدند. همچنین تخمین زده میشود که حدود ١٥٠٠٠٠ نفر از ساکنین شهر زاهدان، از مهاجرین سیستانی هستند (بیکمحمدی و همکاران، 1384: 63). برای کاهش خسارات ناشی از اینگونه مخاطرات با در نظر گرفتن شکننده بودن منطقه سیستان، «مدیریت بحران شهری در زمینه مقابله با مخاطرات، موظف به ایجاد نظام آموزشی و خود بهسازی قوی و جدی» (دمینگ، 1374: 59)، ایجاد تفکر استراتژیک در مطالعات طرح جامع و برنامه ریزی شهری، ایجاد بستر مستمر و پویا جهت اجرای طرحهای پدافند غیرعامل (سوادکوهیفر، 1386: 229) میباشد.
از آنجا که منطقه سیستان دارای آب و هوای خشک بوده و مخاطرات طبیعی از قبیل ماسههای روان، طوفان، سیل و خشکسالی منطقه را تهدید میکند و هر ساله خسارتهای کلانی بر منطقه وارد میکند و موجب مهاجرت تودههای زیادی از مردم به شهرها دیگر شده است در این مقاله تلاش گردیده با توجه به مطالب بالا، این مخاطرات را با استفاده از مدل Topsis اولویتبندی کرده و مدیریت بحران شهری را در زمینه رایجترین مخاطرات مورد بررسی قرار دهد، در این راستا، شکل (1) چارچوب کلی تحقیق را نشان میدهد.
بررسی و اولویتسنجی مخاطرات محیط طبیعی شهر زابل |
مبانی نظری، سوابق و تجربیات جهانی |
مطالعه موردی: منطقه سیستان شهر زابل |
جمعآوری دادهها و اطلاعات مخاطرات عمده محیط طبیعی (ماسههای روان، طوفان، خشکسالی و سیل)، آمادهسازی و ورود به کامپیوتر |
محاسبات مدل Topsis، اجرای گامها یا مراحل مدل، خروجی مدل، تعیین اولویتها، تجزیه و تحلیل، ارایه راهکارها و پیشنهادها |
شکل (1): چارچوب کلی تحقیق (نگارندگان، 1390).
با توجه به موارد و مسائل مطرح شده بالا، در زمینه اولویتبندی مخاطرات طبیعی و مدیریت بحران شهری سؤال تحقیق به صورت زیر قابل طرح است:
در راستای سؤال تحقیق، فرضیه به صورت زیر مطرح میگردد.
مبانی نظری تحقیق
مدیریت بحران به مجموعه اقداماتی اطلاق میشود که قبل از وقوع، در حین وقوع و بعد از وقوع سانحه، جهت کاهش هر چه بیشتر آثار و عوارض آن انجام میگیرد (عبدالهی،1383، 60). ایده شکلگیری مدیریت بحران اولین بار توسط رابرت مک فامار و در زمانی که احتمال وقوع درگیری موشکی بین آمریکا و کوبا وجود داشت، مطرح شد و بدین ترتیب از اواخر دهه 1937 مدیریت بحران به مفهوم امروزی عملاً به کار گرفته شد. در ایران با وجود آنکه اولین اقدام در سال 1348 آغاز گردید. اما رسماً از سال 1383 ستاد پیشگیری و مدیریت بحران در حوادث طبیعی و غیرمترقبه تشکیل شد (حسین عباسی، 1388، 29). قبل از پرداختن به جزئیات مربوط به مدیریت بحران توجه به تفاوتهای بین مخاطرات طبیعی، بحران، خطر و حادثه امری ضروری است:
مخاطرات طبیعی: اصطلاح مخاطره طبیعی به معنای وقوع یک پدیده با شرایط طبیعی است که در زمان و مکان معین، تهدید ایجاد کند و مخاطره آمیز شود(آیالا، 1389: 15).
بحران: اصطلاح بحران برگردان واژه Crisis است که خود آن مأخوذ از یک واژه طبی یونانی میباشد. این کلمه عموماً در ذهن یک وضعیت غیرعادی، اضطراری، وحشت انگیز، مصیبت بار، خشونتآمیز و سرنوشتساز را تداعی میکند(شایانمهر، 1380: 498). به عبارتی بحران نقطه عطف خطیری برای هر ارگانیزم، اعم از فرد، جامعه یا سیستم با توجه به توانایی و آمادگی آنها برای انطباق با شرایط جدید است (حسینی، 1385: 10). زیرا بحران مرحله شدید بیماری یا مشکل، خطر، عمل، یا امری که باعث به هم خوردن تعادل میشود و موقعیتی غیرعادی و حساس ایجاد میکند (انوری، 1382: 302).
حادثه: رویداد یا وضع پیش بینی نشده را حادثه میگویند (صدری افشار، حکمی، 1377: 304).
خطر: عبارت است از جریان یا واقعهای که بطور بالقوه توان ایجاد زیان را دارد، یعنی منبع متعارف خطر میباشد(اسمیت، 1983: 11).
پژوهشهای جغرافیایی در زمینه مخاطرات طبیعی، تاریخی طولانی دارد که در راستای یکی کردن پیچیدگیهای فیزیکی و محیط انسانی و روابط متقابل بین آنها رشد نموده است (Montz and Tobin, 2011: 3). این مخاطرات حوادث تهدید کنندهای هستند که قادر به تولید صدمه برای فضای فیزیکی و اجتماعی میباشد، که صدمهها نه تنها در حین وقوع رخ میدهد بلکه در دراز مدت با توجه به عواقب آن نیز همراه است. هنگامی که این عواقب بر جامعه یا زیر ساختها تأثیر میگذارند به مخاطرات طبیعی تبدیل میشوند (Alca´ntara-Ayala, 2002: 13).
تحقیقات جغرافیایی بر روی این مخاطرات در طول تاریخ با تمرکز بر فرایندهای فیزیکی و حرکت رو به جلو با افزایش شناسایی اثرات متقابل میان عوامل انسانی و محیط طبیعی شروع شد (Monts, 2010: 1). مخاطرات طبیعی به سوانحی که بدون دخالت انسان و توسط یکی از عناصر طبیعی، نظیر (طوفان، آتش سوزی، خشکسالی)، زمین (زلزله، رانش زمین، لغزش و ریزش کوه، آتشفشان) یا آب (سیل) و یا ترکیبی از 3 عوامل رخ میدهد گفته میشود (مرکز مطالعات و خدمات تخصصی شهری و روستایی، 1385: 13). حسینی در سال 1388، مدل مدیریت بحران را با طبقهبندی موارد جزئی تا فاجعه مطرح مینماید، به گونهای که در این طبقهبندی از سطح پایین تا سطح بالا (جزئی، مهم، بحران، فاجعه) دستورالعملها و شرایط اعلام مطابق استانداردها تعیین گردیده است (حسین عباسی، 1388: 30).
ژانگ و هیوانگ در سال 2011 از مدلهای چند معیاری برای ارزیابی منابع آلودگیهای زیست محیطی استفاده نمودند (Zhang and Huang, 2011, 313). جو و وانگ در سال 2012، تکنیک چندمعیاری DS/AHP را با بسط مدل Topsis برای ارزیابی موارد اضطراری بکار بردند(Ju and Wang, 2012, 1315). تاسکین در سال 2009 از مدلهای چند معیاری Topsis و AHP و منطق فازی برای ارزیابی وضعیتهای پر خطر حمل و نقل استفاده نمودند (Taskin, 2009: 4067). وانگ و همکارانش در سال 2009 بررسی در مورد تحلیل مدلهای چند معیاری پیرامون انرژیهای تجدیدپذیر و انرژیهایی که هماهنگ با توسعه پایدار هستند انجام دادند(Wang et al., 2009: 2263). سیو و همکارانش در سال 2007، مدلهای تصمیمگیری چند معیاره را برای تحلیل مدیریت سیستم زبالههای شهری در تایوان به کار گرفتند
(Su et al., 2007: 418). لیاو و همکارانش در سال 2011 از قابلیت مدلهای تصمیمگیری برای بررسی عوامل محیطی رودخانه شانگهای استفاده نمودند (Liao et al., 2011, 2211). هانگ و همکارانش در سال 2011 از تحلیل مدلهای تصمیمگیری چند معیاره برای علوم محیطی استفاده نمودند در این تحلیل روند کاربرد علمی این مدلها در مسایل محیطی بررسی شد (Huang, et al., 2011: 3578).
رضوانی و همکاران در 1390، پژوهشی تحت عنوان
«سنجش درجه روستاگرایی با استفاده از مدل تاپسیس فازی (Topsis – Fuzzy) در روستاهای دهستان مرکزی شهرستان خدابنده انجام دادند و از قابلیت مدل چند معیاری تاپسیس و منطق فازی جهت تعیین وضعیتها استفاده نمودند (رضوانی و همکاران، 1390: 31-1) کلانتری و کیامهر در سال 1383 پیرامون مدیریت بحران در محورهای برون شهری (مورد مطالعه: طوفان ماسه در محور یزد - اردکان) پژوهشی ارایه نمودند (کلانتری و کیامهر، 1383: 31). شماعی و موسیوند در سال 1390، پیرامون سطحبندی شهرستانهای استان اصفهان از لحاظ زیرساختهای گردشگری با استفاده از مدل TOPSIS و AHP، پژوهشی انجام دادند (شماعی و موسیوند، 1390: 23). فرجزادهاصل و همکاران در سال 1390 تحقیق پیرامون ارزیابی آسیب پذیری مساکن شهری در برابر زلزله (مطالعه موردی منطقه 9 شهرداری تهران) انجام دادند که روش مدیریت شهرها را در برابر بحران محیطی زلزله نشان میدهد (فرجزادهاصل و همکاران، 1390: 36-19). مومنی در سال 1389 چگونگی نقش انسان در تغییرات محیط طبیعی را مطرح نمودند (مومنی، 1389: 16). خشایی و داودآبادی در سال 1387، پیرامون ارزیابی عملکرد و رتبهبندی مالی بخش آب و فاضلاب ده شهر بزرگ کشور در سال مالی 1386 با بهرهگیری از مدل TOPSIS، پژوهشی انجام دادند (خشایی و داودآبادی، 1387: 91). اصغریزاده و سخدری در سال 1384، از روشهای تاپسیس و الکترا (Electra) برای انتخاب و رتبهبندی طرحهای اشتغالزا استفاده نمودند (اصغریزاده و سخدری، 1384: 95).
گندمکار و خادمالحسینی در سال 1388، به بررسی روند تغییرات بارش در زابل پرداختند، بررسی آمار بارندگی ایستگاه زابل نشان داد که طی چهل سال اخیر میانگین بارش سالانه در زابل حدود 61 میلیمتر بوده است، کمترین بارش سالانه مربوط به سال 2001 میلادی با مجموع 2/7 میلیمتر و بیشترین مقدار آن مربوط به سال 2005 با مجموع 5/129 میلیمتر بوده است. در طول این دوره مقدار بارش دارای نوسان بوده و روند صعودی یا نزولی مشخصی نداشته است، اما ضریب تغییرپذیری بارش طی سالهای اخیر نسبت به دهههای قبل افزایش یافته است و ادامه این روند میتواند مشکلات فراوانی را برای ساکنین این منطقه ایجاد نماید (گندمکار و خادم الحسینی، 1388: 4). همچنین گندمکار در سال 1388، بررسی همدید انرژی باد در منطقه سیستان (ایستگاه زابل) را انجام دادند، در این پژوهش ابتدا وضعیت آماری میانگین روزانه وزش باد در ایستگاه زابل مورد بررسی قرار گرفت و رژیم سالانه باد در این ایستگاه مشخص شد. پس از آن الگوهای توزیع متوسط فشار روزانه در تراز دریا و همچنین الگوهای هوا در لایههای 850، 700، 500، 300 و 250 هکتوپاسکال در آسیا و اروپا ترسیم و شناسایی شد و سپس ارتباط بین رژیم باد در زابل با توزیع فشار در تراز دریا و الگوهای هوا در لایههای مختلف جو مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که بین رژیم باد در ایستگاه زابل و توزیع فشار در سطح زمین و الگوهای هوا در لایههای 850، 700 و 500 هکتوپاسکال ارتباط وجود دارد (گندمکار، 1388: 161). گندمکار و همکاران در 1386، به بررسی انرژی باد در منطقه سیستان به منظور تولید برق بادی پرداختند (گندمکار و همکاران، 1386: 95)، این وضعیت نشان میدهد که طوفان و باد در زابل تنها یک تهدید نیست بلکه از دیر باز تاکنون به عنوان یک فرصت نیز مورد توجه قرار میگیرد.
هیرمند به عنوان تنها شریان حیاتی منطقه سیستان، با توجه به مسیر طولانیاش (1050 کیلومتر) در خاک افغانستان و قابلیت فراوان آن کشور در کنترل و انحراف آب رودخانه و همچنین نوسانات طبیعی مقدار آب آن، دل نگرانیهای فراوانی را برای مردم منطقه فراهم نموده است و این قضیه در سالهای اخیر با بروز خشکسالیها و خشک شدن بستر رودخانه شدت بیشتری یافته است. از سویی عادت به مصرف فراوان آب هیرمند که علل طبیعی یا انسانی داشته منطقه را دچار بحرانهای عظیم آبی نموده است (میرلطفی، 1380 :170). لازم است که توضیح داده شود که ترکیبی از عوامل مختلف نظیر حاکمیت پرفشار جنب حاره، شدت بری بودن و جابجایی مسیر سیستمهای بارانزای عرضهای میانه باعث میگردد که از یک سو خود محدودهی مورد نظر، از بارندگی کمی برخوردار باشد و از سوی دیگر هر از چند گاهی در نواحی شمال شرق افغانستان (ارتفاعات هندوکش)، حجم نزولات جوی به شدت کاهش یافته، متعاقب آن میزان آورد هیرمند کاهش پیدا کند و در نتیجه سرزمین سیستان دچار کم آبی و یا حتی بی آبی گردد. مضاف بر آن احداث سدها و بندهای مختلف بر روی هیرمند و سر شاخههای آن از سوی افغانها به ویژه سد کجکی بر شدت وخامت اوضاع در سالهای خشک میافزاید. سد مذکور که در سال ١٩٥٣ با حجم مخزن 8/1 میلیارد متر مکعب احداث شده است، نقش مهمی در کاهش سهم سیستان ایران از رودخانهی هیرمند داشته است. به هر حال نتایج حاصل از خشکسالی طولانی مدت (٧ سال) و کاهش دبی هیرمند که با خشک شدن هامونها همراه بوده است آثار شکننده ای در منطقهی مورد مطالعه به دنبال داشت (بیک محمدی، 1384: 56-55).
سوابق و تجربیات جهانی نشان میدهد؛ هر چند فنآوریهای نوین در طی دهه اخیر پیشرفتهایی داشته است، اما با وجود این هنوز در مناطق جغرافیایی و شهرهای مختلف دنیا و ایران، مخاطرات طبیعی وجود دارد، که لازم مینماید ضمن شناخت علمی مخاطرات طبیعی، روشهای علمی و اجرایی متناسبی برای مدیریت و تطابق آنها با برنامهریزی شهری و محیطی ایجاد گردد، در این راستا، تعیین اولویتها مورد توجه محققین و سازمانهای مرتبط با امور مدیریت بحرانهای طبیعی قرار گرفته است.
روش تحقیق
روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتابخانهای، اسنادی و بررسیهای میدانی است. منطقه سیستان دارای 7 شهر (زابل، زهک، دوست محمد، محمدآباد، بنجار، ادیمی و شهر جدید رامشار) و حدود 900 روستا میباشد، در تحقیق حاضر ضمن طرح مخاطرات طبیعی موجود در منطقه سیستان به طور جزئیتر اثرات مخاطرات طبیعی بر شهر زابل بررسی شده است. دادهها و اطلاعات مورد نیاز با توجه به تجربیات بومی از طریق پرسشنامهها استخراج گردیده و بر اساس اولویتهای شهروندان راهبردهای عمده تعیین و مشخص شدند. از مدل Topsis برای تعیین اولویتها استفاده شده است. بر اساس فرمول کوکران نحوه انتخاب حجم نمونه از جامعه آماری شهر زابل مشخص گردید، در رابطه مذکور، t= اندازه متغیر در توزیع طبیعی است که از جدول مربوط در سطح احتمال موردنظر استخراج میشود. P= درصد توزیع صفت در جامعه یعنی نسبت درصد افرادی که دارای صفت مورد مطالعه میباشند. q= درصد افرادی که فاقد آن صفت در جامعه هستند. d= تفاضل نسبت واقعی صفت در جامعه با میزان تخمین محقق برای وجود آن صفت در جامعه که حداکثر نسبت آن تا 0.05 است. N= حجم جامعه موردمطالعه است.
مطابق فرمول کوکران، تعداد 322 پرسشنامه برای بررسی تأثیر شرایط اقتصادی و اجتماعی مطلوب بر روی نوع، میزان و مدیریت خانگی زباله در سطح شهر زابل توزیع و تکمیل گردید. برای این که روند محاسبات بهتر و گویاتر انجام شود و مراحل اجرای عملیات به طور مشخصتری وضعیتها را نمایان سازد، نسب تناسبی برقرار شد که به تبع آن نتایج پرسشنامهها به درصد در آمد، از این رو، در ادامه (به ویژه در قسمت نتایج)، موارد به طور بارزتر نماینگر وضعیتها به صورت درصد میباشد.
منطقه مورد مطالعه
شهرستان زابل با مساحت 15197 کیلومتر مربع در ضلع شمال شرقی استان سیستان بلوچستان قرار گرفته و فاصله مرکز شهر تا مرکز استان (زاهدان) 207 کیلومتر میباشد (جمالیزاده تاج آبادی، 1387: 22). منطقه سیستان دارای 7 شهر (زابل، زهک، دوست محمد، محمدآباد، بنجار، ادیمی و شهر جدید رامشار) و حدود 900 روستا میباشد، قطب جمعیتی منطقه سیستان (نواحی شهری و روستایی) با مرکزیت شهر زابل، تا شعاع تقریبی 50 کیلومتری حدود نیم میلیون نفر (500000 نفر) جمعیت دارد. شکل (2) نقشه طرح جامع شهر زابل را نشان میدهد.
شکل (2): نقشه طرح جامع شهر زابل (مأخذ: طرح جامع زابل، 1385، تلخیص نگارندگان، 1390).
آب و هوای زابل از نوع بیابانی و گرم و خشک هست به طوری که خشکسالی و طوفان از پدیدههای غالب منطقه میباشد. خشکسالی طی سالهای 1377 تا 1388 تعادل اقلیمی منطقه را بر هم زده و مشکلات عدیده اجتماعی و اقتصادی را موجب شده است. جریان باد در سیستان در کلیه فصول بر قرار بوده و بادهای 120 روزه در سیستان حاصل تودههای پر فشار غربی بوده که در فصل تابستان از جهت شمال شرق به جنوب شرق میورزد، حد اکثر وزش این باد در تیر ماه به صد کیلومتر در ساعت نیز میرسد، که در مسیر باعث جابجایی ریگهای روان میگردد و طوفانهای شن، تپه ماهور و ماسه بادیها را شکل میدهد. شهرستان زابل با دارا بودن آب و هوای گرم و خشک، همواره در معرض مخاطراتی از قبیل خشکسالی، طوفان و سیل قرار دارد. خشک شدن دریاچههای سهگانه هامون و بادهای 120 روزه سیستان که از روی این دریاچهها میگذرند، منجر به فرسایش سطح دریاچه و حمل رسوبات آن به سوی شهرستان زابل میشود. خشکسالیهای اخیر منجر به افزایش سرعت بیابان زایی، مسلح کردن بادهای ماسه ای از جمله بادهای 120 روزه سیستان و وقوع سیل در پی بارش رگباری کوتاه مدت شده است. شکل (3) وضعیت شهر زابل در ارتباط با مخاطرات طبیعی را نشان میدهد.
شکل (3): وضعیت شهر زابل در ارتباط با مخاطرات طبیعی (از راست به چپ: ردیف بالا؛ طوفان شن و ماسه، نفوذ به داخل منازل سازمانی و کج شدن درختان بعد از طوفان، ردیف پایین؛ بارش و بالا آمدن سطح آب در شمال غربی شهر زابل و تأثیر عوامل اقلیمی بر فرسایش ساختمانها، نگارندگان، 1390)
مواد و روشها
پس از آمادهسازی دادهها و اطلاعات، بر اساس مدل Topsis به صورت گام به گام مراحل انجام تحقیق در ادامه ارایه شده است، سپس نتایج اولویتها با توجه به شاخصها و گزینههای انتخاب شده حاصل گردیده است.
گام اول: ابتدا فراوانی دادههای حاصل از پرسشنامه را جدول ماتریس تصمیم گیری وارد گردیده است.
جدول (2): جدول ماتریس تصمیمگیری
عامل مهاجرت مردم C4 |
بیشترین واهمه C3 |
بیشترین خسارت C2 |
فراوانی مخاطرات C1 |
شاخص گزینه |
58 |
27 |
40 |
47 |
خشکسالی A1 |
12 |
22 |
14 |
40 |
طوفان A2 |
17 |
42 |
36 |
5 |
سیل A3 |
13 |
9 |
10 |
8 |
ماسههای روان A4 |
(مأخذ: (نگارندگان، 1390)
گام دوم: با استفاده از بی مقیاس سازی نورم، ماتریس تصمیم گیری را بی مقیاس میکنیم. برای این کار از فرمول زیر استفاده میکنیم.
(1)
جدول (3): جدول بی مقیاس شده ماتریس تصمیمگیری
C4 |
C3 |
C2 |
C1 |
شاخص گزینه |
59/0 |
27/0 |
40/0 |
47/0 |
A1 |
12/0 |
22/0 |
14/0 |
40/0 |
A2 |
17/0 |
42/0 |
36/0 |
05/0 |
A3 |
12/0 |
09/0 |
10/0 |
08/0 |
A4 |
(مأخذ: نگارندگان، 1390).
گام سوم: حال باید ماتریس بی مقیاس شده وزن دهی شود برای این کار باید اوزان شاخصها را داشته باشیم که برای به دست آوردن اوزان از تکنیک آنتروپی شانون استفاده میگردد، در این روش ابتدا دادههای هر ستون را بر زیگمای آن ستون تقسیم کرده و در جدول جداگانهای نوشته میشود.
جدول (4): جدول وزندهی ماتریس بی مقیاس شده
C4 |
C3 |
C2 |
C1 |
شاخص گزینه |
924/0 |
488/0 |
708/0 |
752/0 |
A1 |
191/0 |
397/0 |
247/0 |
640/0 |
A2 |
270/0 |
759/0 |
637/0 |
080/0 |
A3 |
191/0 |
162/0 |
177/0 |
128/0 |
A4 |
(مأخذ: نگارندگان، 1390).
گام چهارم: در این مرحله معیار عدم اطمینان (انحراف معیار) را به دست میآوریم که با dj نشان داده میشود.
(2)
(3) (4)
جدول (5): جدول انحراف معیار
C4 |
C3 |
C2 |
C1 |
|
807/0 |
912/0 |
890/0 |
722/0 |
Ej |
193/0 |
088/0 |
11/0 |
278/0 |
D j |
288/0 |
131/0 |
164/0 |
415/0 |
Wj |
(مأخذ: نگارندگان، 1390).
گام پنجم: در این مرحله میتوانیم ماتریس بی مقیاس موزون را به دست بیاوریم به همین منظور ماتریس بی مقیاس شده را در ماتریس مربعی ضرب میکنیم.
(5) V=N×W
جدول(6): جدول ماتریس بی مقیاس موزون
C4 |
C3 |
C2 |
C1 |
جدول V |
266/0 |
063/0 |
116/0 |
312/0 |
A1 |
055/0 |
052/0 |
040/0 |
265/0 |
A2 |
077/0 |
099/0 |
104/0 |
033/0 |
A3 |
055/0 |
021/0 |
029/0 |
053/0 |
A4 |
(مأخذ: نگارندگان، 1390).
(6)
ایده آلهای مثبت
گام ششم: اکنون برای به دست آوردن ایده آلهای مثبت هر شاخص از فرمول زیر استفاده میکنیم.
(7)
گام هفتم: در این مرحله برای مشخص کردن و اولویتبندی کردن مخاطرات از فرمول زیر استفاده میشود CLi عددی بین صفر و یک است و هر چقدر عدد نزدیکتر به یک باشد جواب ما به دست میآید.
(8)
با توجه به نتایج به دست آمده، مخاطرات طبیعی شهر زابل در منطقه سیستان، به صورت زیر قابل اولویتبندی میباشد:
خشکسالی (0.909) > طوفان (0.659) < سیل (0.246) < ماسههای روان (0.054)
نتایج نهایی تحقیق نشان میدهد که در زمینه اولویتبندی مخاطرات طبیعی و مدیریت بحران شهری، بیشترین وزن اولویت مدیریت بحران مخاطرات طبیعی در منطقه سیستان و به ویژه شهر زابل مربوط به خشکسالی (0.909) و کمترین آن مربوط به ماسههای روان (0.054) میباشد، با وجود مخاطرات ماسهها و شنها روان، علت اصلی این مخاطره نیز ناشی از خشکسالی بوده است که تجربیات بومی و محلی این وضعیت را تأیید نموده است، بنابراین در منطقه سیستان و به ویژه شهر زابل، اولویت نخست برای مدیریت بحران مخاطرات طبیعی برنامهریزی و مدیریت کاهش اثرات خشکسالی و راهکارهای تطبیق با خشکسالی میباشد.
نتیجهگیری
تجربیات جهانی و ایران نشان میدهد؛ با وجود پیشرفت علوم و فنآوری طی سالهای اخیر، هنوز مخاطرات طبیعی تهدید کننده حیات برخی از شهرهای دنیا میباشد، برنامهریزی و مدیریت علمی در جهت تطابق رفتار و مکانیسم پدیدههای طبیعی و مخاطره آمیز در نواحی مختلف دنیا و به ویژه در شهرها به نسبت شرایط جغرافیایی حاکم بر شهرها اولویتهای خاص خود را میطلبد.
در پژوهش حاضر، به سبب تنوع مخاطرات طبیعی موجود در سطح منطقه سیستان و به ویژه در شهر زابل، عمدهترین مخاطرات برای بررسی انتخاب شدند و با استفاده از مدل چندمعیاره Topsis اولویتها به ترتیب مشخص گردید. با توجه به اینکه در مدل Topsis، نتایج هر چه به عدد یک نزدیکتر باشند الویت بیشتری نسبت به دیگر متغیرها پیدا مینمایند، بنابراین خشکسالی با 909/0% با داشتن کمترین فاصله با عدد یک به عنوان رایجترین مخاطره طبیعی از نظر مردم شناخته شد به طوری که از 58% از افرادی که پرسشنامه را پر کرده بودند خشکسالی را عامل مهاجرت مردم منطقه به سایر مناطق میدانستند. طوفان و باد با 659/0 اولویت دوم مخاطرات طبیعی از نظر مردم منطقه میباشد، همچنین سیل با 246/0% و ماسههای روان با 054/0% به ترتیب اولویتهای سوم و چهارم مخاطرات طبیعی از نظر مردم منطقه میباشد، همچنین تجربیات شهروندان بومی نشان میدهد در صورت وقوع خشکسالی، مخاطرات طوفان و ماسههای روان تشدید میگردد. بنابراین مدیریت بحران شهری برای ایجاد نظام آموزشی و خود بهسازی قوی و جدی ایجاد تفکر استراتژیک در مطالعات طرح جامع و برنامهریزی شهری، ایجاد بستر مستمر و پویا جهت اجرای طرحهای پدافند غیرعامل در زمینه خشکسالی از جمله اقدامات مهمی است که میبایست در صدر برنامههای عملکردی ستاد مدیریت بحران شهرستان زابل قرار بگیرد. تا ضمن ارایه راهکارهایی برای کاهش خسارات ناشی از خشکسالی از مهاجرت مردم و تخلیه شهر به سایر مناطق جلوگیری شود.
راهکارها و پیشنهادها